
بررسی پاگانی یوتوپیا

اثر هنری متحرک
یوتوپیا یکی از آخرین خودروهایی است که سمفونی V12 را به گوش خودرودوستان میرساند.

میتوان یوتوپیا را با عنوان یک اثر هنری متحرک یا مجمسهای درحال حرکت توصیف کرد. سومین خودرو برند پاگانی پس از مدلها زوندا و هوایرا مانند پدر و پدربزرگش به جعبهدنده دستی مجهز شده تا رویهمرفته پکیجی را ارائه کند که هیچ خودروساز دیگری قادر به ارائه آن نیست.

وقتی پاگانی تصمیم میگیرد از گیربکس دستی در این خودرو استفاده کند، حتما دلیل خاصی پشت آن قرار گرفته است. در پس پرده این تصمیم مهم که توسط هوراچیو پاگانی، بنیانگذار برند، اتخاذ شده و توسط تیم ۲۶۰ نفریاش به اجرا رسیده، هدفی نهفته است. این هدف چیزی نیست جز ارائه تجربه رانندگی بیمانند. هرچند توجه به تجربه رانندگی گاه بهخاطر کابین پرزرقوبرق این خودرو سخت میشود اما یوتوپیا توان دورکردن ذهن راننده از مادیات را دارد.

زبان طراحی پاگانی
برای خلق این خودرو از هرجا که توانسته الهام گرفته است: از مدلهای پیشین، آرت دکو، رمان ادبیاتی و… . هرچند این مفاهیم در یک قالب نمیگنجند اما پاگانی بهطرزی معجزهآسا همه را در یوتوپیا گرد هم آورده است. هرچند ممکن است به مذاق برخی از بینندگان خوش نیاید اما قطعا برای مالکانش شیرینی مثالزدنی دارد.
بنابراین میتوان طراحی این خودرو را بیشتر به یک اثر کلکسیونی تشبیه کنیم تا یک خودروی مدرن؛ چراکه حتی هوایرا هم از المانهای سادهانگارانه امروزی بیشتری نسبتبه این خودرو استفاده میکند. اینجا است که متوجه میشویم یوتوپیا برای مردنیستها طراحی نشده است؛ این خودرو روح خالق خود را در بدنه فیبرکربنیاش جا داده است.

خاص از هر زاویه
تنها ۹۹ دستگاه یوتوپیا از خط تولید خارج میشوند که تکتک آنها به سلیقه خریدار شخصیسازی خواهند شد. تمام موجودی یوتوپیا یک سال پیش از رونمایی رسمی از آن به فروش رسید؛ خریداران حتی نمیدانستند قرار است برای خودروی جدیدشان مبلغ ۲.۵ میلیون دلاری بپردازند.

یوتوپیا سوپراسپرتی دلنشین است که اتفاقا توجه ویژهای به جزئیات دارد. مهندسان و طراحان پاگانی برای خلق این خودرو به کوچکترین بخشها هم توجه کردهاند؛ از فینهای روی موتور و فنربندی آن گرفته تا دوخت صندلی کابین و قاب سرعتسنج یا چراغهای بیرونی! همهچیز با بیشترین سطح دقت آماده شده است. جزئیات این خودرو آنقدر زیاد است که بیننده ناخواسته تصور میکند با خودرویی سنگینوزن طرف است؛ درحالیکه سیاست پاگانی مبنیبر تولید خودروهای سبکتر از همیشه باعث شده تا وزن این جواهر متحرک به ۱,۳۴۰ کیلوگرم (سبکتر از مکلارن ۷۵۰S) برسد.

سمفونی ۱۲ سیلندر
پیشرانه این خودرو هم توسط مرسدس AMG توسعه پیدا کرده است. هرچند پاگانی میتوانست از یک موتور ۴ لیتری تویین توربو V8 هیبریدی در این خودرو استفاده کند تا قدرت آن را به بیشاز ۱,۰۰۰ اسب بخار برساند اما بهدلیل وزن زیاد این پیشرانه از انتخاب آن صرف نظر کرد. بهجای آن، از همان پیشرانه V12 تویین توربو استفاده کرده است که در هوایرا هم خدمترسانی میکرد؛ با این تفاوت که موتور تغییرات زیادی را به خود دیده تا پاسخگویی سریعتری داشته باشد و چابکتر عمل کند.

نتیجه دگرگونیها دستیابی به ۱,۱۰۰ نیوتن متر گشتاور در دور ۲,۵۰۰rpm است. مشخصا چنین خودروی سبک و قدرتمندی شتاب اولیه خوبی خواهد داشت اما پاگانی هم مانند GMA، ترجیح داده تا زمان موردنیاز برای دستیابی به سرعت معیار ۱۰۰ کیلومتربرساعت را منتشر نکند؛ چون خریدار را از هدف اصلی خودرو دور میکند.

سواری اثر هنری
یوتوپیا قالب تصورات را درباره یک ابرخودروی سریع V12 را میشکند. درحالیکه واحد مهندسی پاگانی به عملکرد سریع آن توجه کرده است اما تمرکز خود را روی سواری یکدست و رانندگی درگیرکننده گذاشته است. کابین یوتوپیا فضایی راحت و دلچسب را برای دو سرنشینش فراهم میکند. فضای بار هم به آنها امکان حمل لوازم شخصی را میدهد؛ اگر کسی با این برند آشنایی نداشته باشد ممکن است تصور کند هدف پاگانی خلق یک سوپرتورر واقعی بوده است.

پیشتر به جعبهدنده دستی این خودرو اشاره کردیم اما خریداران میتوانند از پدال شیفرهای پشت فرمان هم بهرهمند شوند؛ البته بیشتر خریداران نسخه دندهدستی ترجیح دادهاند. همین انتخاب بهخصوص نشان میدهد مشتریان پاگانی هم نیت او را درک کرده و بهدنبال لذتبردن از خودروی ۲.۵ میلیون دلاری خود هستند.

رقبای قدرتمند
سوپراسپرتها رقیب دارند اما ابرخودروها نه! خریداران این خودروهای خاص هیچوقت در تصمیمگیری خود یکی را بر دیگری برتری نمیدهند. به گفته خود پاگانی، تصمیم خرید یک ابرخودرو هیچگاه عقلانی نیست بلکه احساسی است. هر کدام هم هدف خاصی دارند: GMA با تولید T.50 روی وزن کم و عملکرد بالا تمرکز کرد.

کونیگزگ و ریمک به پیشرانههای قدرتمند روی آوردند و پاگانی، جنبه هنری را دریافته است. هیچ ابرخودروساز دیگر مانند پاگانی به المانهای «هنری» توجه نمیکند. هرچند تمام این خودروها به موتورهای قدرتمند مجهز شدهاند، ظرفیت دو سرنشین را دارند و برای خریدشان باید حداقل دو میلیون دلار هزینه کنید اما هدف و فلسفه تولید متفاوتی دارند و همین فاکتور، آنها را از یکدیگر تمییز میدهد.

هدف ایجاد تجربه ماندگار است
محصولات پاگانی همیشه با هارمونی طراحی شدهاند؛ به این معنا که تمام اجزا در هماهنگی کامل با یکدیگر عمل کرده و حسی بهیادماندنی را به سرنشین خود القا میکنند. زوندا کمی روی عملکرد تاکید داشت، هوایرا مسیر را به سمت مقابل برد و حال یوتوپیا قصد دارد دستاوردهای دو مدل قبلی را با هم ترکیب کند.

وقتی حرف از عملکرد میشود، همه به فکر سرعت و شتاب میافتند اما در دنیای پاگانی، عملکرد را باید بهشیوهای هنرمندانه تصور کرد. یوتوپیا به عملکرد اهمیتی نمیدهد بلکه روی عملکرد تجربه لذتبخش تمرکز دارد. نظر شما درباره پاگانی یوتوپیا چیست؟








